گلوکن اشپيل (بلز اركستر) در زبان آلماني Glockenspiel خوانده میشود. كلمه گلوکن اشپيل یا بلز كلمهاي آلماني و به معناي نواختن زنگ است، اين كلمه به صداي زنگهاي كوچك اشاره دارد. سازهاي اوليه با اين نام از مجموعهاي از زنگهاي كوچك تشكيل شدهاند كه توسط يك گروه از نوازندگان نواخته ميشوند يا با مكانيزمي پيچيده خلق ميشوند. در پايان قرن هفدهم تيغههاي فولادي جايگزين اين زنگها شدند. در ابتدا اين تيغهها تنها جايگزيني براي زنگهاي واقعي بودند، ولي بزودي استفاده از اين تيغههاي فلزي به توليد سازي جديد به نام گلوکن اشپيل منجر شد.
همانند زايلوفون، ساز بلز یا گلوکن اشپيل نيز مورد علاقه كودكان است. كارل ارف (Carl Orff) از دهه 1930 اين ساز را در حوزهی موسیقی کودک مورد استفاده قرار داد. سازهاي كودكان محدوده صدايي كوچكتري دارند و به صورت دياتونيك كوك ميشوند و تيغههاي آنها روي فريمي تغار مانند قرار دارند. اين ساز در محدودههاي صدايي مختلف ساخته ميشود. گلوکن اشپيلهاي با زير و بمي پایينتر داراي رزنيتورهاي كوتاه بوده و عموماً به عنوان متالوفون شناخته ميشوند.
سازگلوکن اشپيل یا بلز در طبقهبندی سازهای ايديوفون(خودصدا)، متالوفون، ساز پركاشن با زير و بمي معين، داراي مالت قرار میگیرد.
تيغههاي این ساز از جنس فلز ساخته شدهاند و در تولید این ساز از آلياژ فولاد استفاده شده است. ابعاد و اندازههای ساز گلوکن اشپيل به شرح زیر میباشد:
استند فلزي؛ ارتفاع قابل تنظيم (81 تا 94 سانتيمتر)، معمولاً روي چرخها قرار ميگيرد. استند گلوکن اشپيل باز، مقداري در داخل كيس (محفظه) محصور است. گلوکن اشپيل ميزي برای نواختن روی میز خاصی قرار داده میشود.
تاریخچه ساز بلز یا گلوکن اشپيل
سازي كه امروزه به عنوان بلز یا گلوکن اشپيل شناخته ميشود، يك ساز تركيبي و حاصل تركيب دو نوع مختلف ساز، گلوکن اشپيل حقيقي با زنگهاي واقعي و متالوفون است. گلوکن اشپيل اصيل از مجموعهاي از زنگها در اندازههاي مختلف تشكيل شده است. يك يا چند نوازنده چندين عبارت ملوديك (آهنگين) را مينوازند. اينكه دقيقاً چه تعداد نوازنده لازم است بستگي به اندازه ساز دارد. اين سبك به نام نواختن carillon شناخته ميشود. قوانين سفت و سخت و سنتهاي محلي روي ترتيب نواختن نتها تأثیرگذار است. در آلمان نواختن زنگهاي ثابت در كليسا يا برج ناقوس تالار شهر به عنوان Beiern شناخته ميشود. در بسياري از مواقع توالي نتها با يك مكانيزم اتوماتيك كه با يك موتور ساعتي كار ميكند، نواخته ميشود. اين نوع موسيقي هنوز بخش مهمي از فرهنگ و سنت محلي در بسياري از مناطق است و به عنوان يكي از جاذبههاي توريستي محسوب ميشود. گلوکن اشپيلهاي كوچكتر نيز با قانون مشابهي كار ميكنند.
متالوفونها بيش از هزار سال در آسياي شرقي نواخته ميشدند به عنوان مثال سارون (saron) و گندر (gendèr) امروزه هنوز نقش مهمي به عنوان سازهاي ملودي دارند. متالوفونها اولين بار در اروپا در نيمه اول قرن 18ام رواج پیدا کردند. اين نوع سازها يك محدوده صدايي بيشتر از سه اكتاو دارند، تيغهها يا از فلزي مشابه با زنگها ساخته ميشدند يا از نقره، و به صورتي همانند كيبورد يك پيانو مرتب شده بودند. مالتها سرهايي از جنس چوب داشتند.
زنگها و تيغهها در ساز بلز یا گلوکن اشپيل
در چين، زنگها قبلاً به مدت 4000 سال بخشي از اركستر بودند. در قرن نهم، استفاده از زنگهاي نيم كروي، گلابي شكل در ميان راهبان غربي رواج داشتند. اين سازها كه به عنوان سيمبالا (cymbala) شناخته ميشوند، داراي زنگهايي كوچك و دايرهاي شكل از جنس برنز هستند كه از يك ريل آويزان شده بودند و توسط يك يا دو موسيقيدان نواخته ميشدند.
در قرن 14ام دو نوع گلوکن اشپيل وجود داشت: سازهايي بزرگ در برجهاي كليسا و سازهايي كوچكتر براي نواختن در منزل. در قرن هفدهم گلوکن اشپيلهاي كوچكتر كمكم با يك كيبورد مجهز و هماهنگ شدند كه امكان اجراي قسمتهاي دمپينگ، ميرايي بيشتري را بوجود آوردند.
اولين قدم در استفاده از گلوکن اشپيل یا بلز در اركستر مدرن توسط هلنديها در قرن هفدهم برداشته شد. آنها زنگهاي سنگين را با يك رديف تيغهها بعد از متالوفون آسياي شرقي جايگزين كردند.
تبديل ساز گلوکن اشپيل یا بلز به يك ساز اركسترال
اولين آهنگسازي كه گلوکن اشپيل در اركستر استفاده كرد، جورج فردريك هندل بود كه اين ساز را در اوراتوريوي (oratorio) Saul (1739) وارد كرد. سازي كه او استفاده كرد يك كاريلون (carillon) ناميده شد و محدوده صدايي دو و نيم اكتاو داشت. اين ساز داراي زنگهاي فلزي (يا تيغها) بود كه از طريق يك كيبورد كروماتيك نواخته ميشدند. صدا ظاهراً با صداي چكشهاي فلزي كه روي سندان زده ميشوند، شباهت داشت. هندل قطعاتي با استفاده از اين ساز براي چندين اپرا از سرودههای خودش نوشت.
در فلوت جادويي (The Magic Flute -1791) ولفگانگ آمادئوس موتزارت، گلوکن اشپيلي كه بسيار شبيه گلاكن اشپيل هندل استفاده كرد. او از اين ساز براي هويت بخشيدن به Papageno ،birdcatcher (زنگهاي جادويي) استفاده كرد.
با توجه به اينكه ايده هلنديها در جايگزيني ساختار پيچيده زنگها با تيغههاي ساده عمليتر بود، در نيمه اول قرن نوزدهم اين ايده بطور گستردهاي مورد استفاده قرار گرفت. نتيجه گلوکن اشپيل كليددار بود، تيغهها با چكشهاي كوچكي كه توسط كليدها كار ميكردند نواخته ميشدند. اين ساز امكان اجراي قسمتهايي كه تا اينجا در سبك كيبورد نوشته شده بودند، فراهم ميكرد.
كمي بعد از اينكه براي بهبودي تن، سازهايي ساخته شد كه براي نواختن آنها از مالت استفاده ميشد، در این سازها براي ضربه زدن به تيغهها، از مالتهايي كه در دست نگه داشته ميشدند (بيترها)، استفاده ميشد. تن يا صداي گلوکن اشپيلي كه با مالت نواخته ميشد برتر از ساز داراي صفحه كليد بود.
از اواسط قرن نوزدهم هر دو نوع ساز در اركسترها يافت ميشد. ولي در قرن بيستم آهنگسازان بطور فزايندهاي سازي كه با مالت نواخته ميشد را به دليل تن يا صداي برتر ترجيح دادند. امروزه از گلوکن اشپيل كليددار يا سلستا كه در سال 1886در پاريس، توسط آگوسته ماستل (Auguste Mustel) اختراع شد، براي اجراي قطعات قديمي كه شامل آكوردها بويژه قطعات پرطرفدار استفاده ميشود.
درگروه سازهاي بادي لير (lyre) زنگي استفاده ميشود. اين نسخه قابل حمل گلوکن اشپيل براي گروههاي نظامي ساخته شد. قبلاً در آلمان در قرن نوزدهم رواج داشت. امروزه اين ساز در بسياري از كشورها بويژه آمريكا مورد استفاده قرار ميگيرد. دليل نامگذاري اين ساز شكل بدنه آن همانند يك لير، سازي زهي از روزگار باستان بود.
دیدگاه ها (0)