آشنایی با بتهوون (قسمت ششم)

مجتبی ملک ثابت خرداد 23، 1402

بتهوون که متعلق به نسلی جوانتر از هایدن و موتسارت∗ بود، بسیار تحتِ تأثیر و نفوذ موسیقی آن دو قرار گرفت.∗ وی به‌خاطر افکارِ نوآورانه و رمانتیکی که داشت، شخصیتی اساسی و نقشی تأثیرگذار در عبور از موسیقی دوره کلاسیک (قرن هجدهم) به دوره رمانتیک (قرن نوزدهم) داشت و نفوذ او بر نسل‌های بعدیِ آهنگسازان عمیق بود. وی در ابتدا از فرم‌های معمولِ آن دوره مانند فرم سونات، تم و واریاسیون، و روندو استفاده کرد؛ از همین رو، بزرگ‌ترین آثارش برای موسیقی سازی است و تنها دو اثر به نام‌های میسا سولمنیس و اپرای فیدلیو را برای موسیقی آوازی نوشته‌است. بتهوون نیز مانند دیگر افرادی که در دوره انتقالی قرار می‌گیرند، به سختی در سبک کلاسیک می‌گنجید، چرا که شخصیتِ قهرمانانه، اندیشه و نبوغِ بتهوون، در آرمان‌های رمانتیک تحقق می‌یافت. این نبوغ با حس بیگانگیِ توأم بود که ناشی از ناشنوایی و رنجی بود که در طولِ زندگی‌اش با آن درگیر بود.

بتهوون از حدود سال ۱۸۱۵ تا لحظهمرگش، در یک سیر تدریجی، آثاری به مراتب باشکوه‌تری ثبت کرد و سبک او به سمت خلق آثاری به‌شدت شخصی حرکت کرد. سونات پیانوهای آخرین وی در نهایتِ دقت نوشته شده‌اند و آخرین کوارتت‌های زهی وی نیز دارای تکنیک پیچیده و از نظر اجرا بسیار مشکل هستند. دوران بتهوون را به‌عنوان اوجِ موسیقی کلاسیک و شروع رمانتیک توصیف می‌کنند؛ نوآوری‌هایی مانند مدولاسیون‌های زیاد، ناگهانی و خیلی دور از تنالیته اصلی، حذف سکوت و ایست در بین بعضی از موومان‌ها، حرکت دَوَرانی (سیکلیک) بر روی یک تم، طولانی‌کردن موومان‌ها از طریق گسترش و کدا، جایگزینی اسکرتسو به جای منوئه، گنجاندن مارش عزا و موسیقی آوازی در سمفونی (که تا آن زمان معمول نبود)، استفاده متفاوت از نوانس نسبت به موسیقی کلاسیک (که در آن زمان فقط به‌عنوان یک سایه‌روشن برجستگی داشت) به صورت کرشندوی شدید با حرکت مداومِ جمله موسیقی از یک نقطه تاریک به روشنایی و شدت صدای زیاد برای تغییر بیان و حالات جدیدِ دراماتیک (شیوه‌ای برای رسیدن به اوجِ فینال که ناشی از تأثیرات مکتب مانهایم بود)، و در نهایت ارکستراسیون نوآورانه و رنگ‌آمیزی‌های جدید ارکسترال، باعث می‌شود تا بتوان بتهوون را نخستین آهنگساز رمانتیک به‌شمار آورد.

فعالیت بتهوون به‌عنوان آهنگساز، معمولاً به دوره‌های اولیه، میانی و پایانی تقسیم می‌شود.

«دوره اولیه» به‌صورت تقریبی تا سال ۱۸۰۲ ادامه دارد، «دوره میانی» از ۱۸۰۲ تا ۱۸۱۲ و «دوره پایانی» پس از آن است. این تمایز برای اولین بار در سال ۱۸۲۸، فقط یک سال پس از مرگ وی به کار گرفته شد، و اگرچه اغلب مورد چالش و پالایش قرار می‌گیرد، اما به‌عنوان نقطه شروع، برای درک و پیشرفت کارِ بتهوون در نظر گرفته شده‌است.

 

آثار

بتهوون در سبک‌های مختلف موسیقی و برای انواع سازها آهنگسازی کرده‌است.

آثار او برای ارکستر سمفونیک شامل ۹ سمفونی (که سمفونی نهم شامل گروه کر نیز می‌شود) و حدوداً ۱۰ قطعه موسیقی «گاه به گاه» است. وی ۷ کنسرتو برای یک یا چند تکنواز با ارکستر، و همچنین چهار اثر کوتاه‌تر نوشت که شامل تکنواز همراه با ارکستر است. تنها اپرای او فیدلیو است. سایر آثار آوازی ارکسترال او شامل ۲ مس و تعدادی قطعه کوتاه‌تر است. مجموعه بزرگی از آهنگسازی‌های وی برای پیانو شامل ۳۲ سونات پیانو و قطعات کوتاه‌ترِ متعدد است، از جمله تنظیم برخی از کارهای دیگرش (غیر پیانویی) برای پیانو است. آثار با همراهی پیانو، شامل ۱۰ سونات ویولن، ۵ سونات ویولنسل و سونات برای هورن است. همچنین ۱۲ اورتور برای ارکستر و چندین اثر دیگر از آن جمله‌اند. بتهوون تعداد قابل‌توجهی آهنگ برای موسیقی مجلسی نوشت. وی علاوه بر ۱۶ کوارتت زهی، ۵ اثر برای کوئینتت زهی، ۷ مورد برای تریو پیانو، ۵ تریو برای سازهای زهی و بیش از ۱۰ اثر برای ترکیب‌های مختلفِ سازهای بادی نوشت.

 

دوره اول

دوره اول پس از ورود بتهوون به وین در سال ۱۷۹۲ آغاز می‌شود. در چند سال اول، به‌نظر می‌رسد کمتر از آنچه در بن انجام داد، آهنگسازی کرده‌است و «پیانو تریو، اپوس ۱» تا سال ۱۷۹۵ منتشر نشده بود. از این نقطه به بعد، او به نخستین مکتب وین تسلط یافته بود (در آن روزها هایدن و موتسارت مشهورترین آهنگسازان این مکتب بودند) و سبک خود را شکل می‌داد. آثار او از سال ۱۷۹۵ تا ۱۸۰۰، طولانی‌تر از حدِ معمول است (نظیر نوشتن سونات در چهار موومان، در حالی که سه موومان رایج بود). او از اسکرتسو به‌جای سه‌گانه منوئه (منوئه-تریو-منوئه) استفاده می‌کند؛ موسیقی او اغلب شامل احساساتِ دراماتیک و حتی گاهی، فراگیر و با استفاده از دینامیک شدید، تغییر تمپو و هارمونی کروماتیک همراه است. همین مسئله باعث شد که هایدن به این باور برسد که «پیانو تریو، اپوس ۱» برای درکِ مخاطبان (در آن زمان)، بسیار دشوار است.

او همچنین به کاوش در افق‌های جدیدی پرداخت و به‌تدریج دامنه جاه‌طلبی‌هایش را گسترش داد. برخی از قطعات مهمِ دورهٔ اول عبارتند از: سمفونی شماره ۱ و شماره ۲، مجموعه «شش کوارتت زهی، اپوس ۱۸»، دو کنسرتو پیانو شماره یک و شماره دو، چندین سونات پیانو از جمله سونات پیانو شماره ۸، که معروف‌ترین است.

 

دوره میانی

دوره میانیِ (یا قهرمانانه) او از سال ۱۸۰۲، اندکی پس از بحران شخصی‌اش که در ارتباط با ناشنوایی به وجود آمده بود، آغاز شد. این دوران شامل آثاری با مقیاسی بزرگ (حجم ارکستر و مدت) است که بیانگر روحیه قهرمانی و مبارزه است. آثار دوره میانی شامل شش سمفونی (شماره ۳ تا ۸)، دو کنسرتو پیانوی آخرین، تریپل کنسرتو، کنسرتو ویولن، پنج کوارتت زهی (شماره ۷ تا ۱۱)، چندین سونات پیانو از جمله سونات پیانو شماره ۲۱، شماره ۲۳، سونات ویولن شماره ۹ و تنها اپرایش به نام فیدلیو است.

دوره میانی گاهی با تفسیری به‌نام شیوه آهنگسازی «قهرمانانه» همراه است، اما استفاده از اصطلاحِ «قهرمانانه» به‌طور فزاینده‌ای در روش و دانشِ بتهوون بحث‌برانگیز شده‌است. این اصطلاح بیشتر به‌عنوان یک نامِ جایگزین برای «دوره میانی» استفاده می‌شود. مناسب بودنِ اصطلاح قهرمانانه برای توصیف کلِ دوره میانی نیز زیر سؤال رفته‌است. در حالی که برخی از آثار مانند سمفونی‌های سوم و پنجم، به آسانی قابل توصیفِ «قهرمانانه» هستند، بسیاری دیگر مانند سمفونی شماره ۶، در این تعریف نمی‌گنجد. رمانتیک‌ترین آثار بتهوون در همین دوره خلق شده‌اند و آثار این دوره تأثیر و نفوذ زیادی بر آهنگسازان قرن نوزدهم داشته‌است. سمفونی سوم مهم‌ترین اثر او در این دوره است. تغییرات در فرم از جمله جایگزینیِ «اسکرتسو-تریو» به‌جای «منوئه-تریو»، طولانی‌شدن بخش بسط و گسترش و کدا، نوآوری در حرکتِ چرخشی (سیکلیک) روی یک تم و بزرگ‌تر شدن سمفونی بر خلاف شیوهٔ کلاسیک، در این زمان شکل گرفتند.

 

دوره پایانی

دوره پایانی بتهوون در دهه ۱۸۱۰–۱۸۱۹، آغاز شد. در پیِ نخستین تلاش‌ها برای چاپ و انتشار کامل آثار موسیقی قدیمی، بتهوون به مطالعه این آثار پرداخت؛ از جمله، مطالعه کارهای یوهان سباستیان باخ و جرج فردریک هندل، که اورتور تقدیسِ خانه (۱۸۲۲)، اولین ساخته وی بود که از این تحقیقات تأثیر گرفته بود. بتهوون سبکی جدید پدیدآورد که اکنون آن را «دوره پایانی» می‌نامند. در این دوره، وی نگارش و تنظیم جدیدی از سونات پیانو برای ساز شستی‌دار را به سرانجام رساند که تقریباً به مدت یک دهه طول کشیده بود. سایر آثار این دوره شامل واریاسیون‌های دیابلی، دو سونات آخر برای «ویولنسل و پیانو» بود، همچنین دو اثر بزرگ با اجراکنندگان بسیار با نام: میسا سولمنیس و سمفونی نهم. گفته می‌شود نوآوری‌ها و بیان شدیدِ شخصی وی در کارهای این دوره کاملاً مشخص است، چنان‌که «کوارتت زهی، اپوس ۱۳۱»، را در هفت موومان ساخت و به «سمفونی نهم» در آخرین موومان، حجم زیادی از نیروی گروه کر را به ارکستر اضافه کرد. از دیگر آهنگسازی‌های این دوره می‌توان به پنج کوارتت زهی پایانی (از جمله فوگ بزرگ) و پنج سونات پیانوی آخرین او اشاره کرد.


دیدگاه ها (0)